نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

                      

 سلام به دوستای گلم . اگه عکس شخص خاصی رو دوست دارید بگید .... سعی میکنم حتما واستون بزارم

 و اینکه لطفأ به صفحات قبلی وبلاگ هم سر بزنید . مرسی   

... راستی در قسمت وبلاگ برتر ماه ممنون میشم اگه هر دفعه که اومدید بهم رای بدید . ممنون  



:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا




















__________________



:: بازدید از این مطلب : 329
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

عشق گاهی خواهش برگ است در اندوه تاک


عشق گاهی رویش برگ است در تن پوش خاک

عشق گاهی ناودان گریه ی اشک بهار


عشق گاهی طعنه بر سرو است در بالای دار

عشق گاهی یک تلنگر بر زلال تنگ نور


پیچ و تاب ماهی اندیشه در ژرفای تور

عشق گاهی می رودآهسته تا عمق نگاه


همنشین خلوت غمگین آه


عشق گاهی شور رستن در گیاه


عشق گاهی غرقه ی خورشید در افسون ماه

www.kocholo.org * سایت عاشقانه کوچولو

عشق گاهی سوز هجران است در اندوه نی


رمز هوشیاریست در مستی می

عشق گاهی آبی نیلوفریست


قلک اندیشه ی سبز خیال کودکیست

عشق گاهی معجز قلب مریض


رویش سبزینه ای در برگ ریز

عشق گاهی  شرم خورشید است  در قاب غروب


روزه ای با قصد قربت ذکر بر لب پایکوب

عشق گاهی  هق هق آرام  اما بی صدا


اشک ریز ذکر محبوب است  در پیش خدا

www.kocholo.org * سایت عاشقانه کوچولو



عشق گاهی طعم  وصلت می دهد


مزه ی شیرین  وحدت می دهد

عشق گاهی  شوری هجران دوست


تلخی هرگز ندیدن های اوست

عشق گاهی یک سفر در شط شب


عشق پاورچین نجوای دو لب

عشق گاهی  مشق های کودکیست


حس بودن با خدا در سادگیست

عشق گاهی  کیمیای زندگیست


عشق در گل  راز ناپژمردگیست

www.kocholo.org * سایت عاشقانه کوچولو

عشق گاهی  هجرت از من  تا ما شدن


عشق یعنی با تو بودن ما شدن

عشق گاهی بوی رفتن می دهد


صوت شبناک تو را سر می دهد

عشق گاهی نغمه ای  در گوش شب


عادتی شیرین  به نجوای دو لب

عشق گاهی  می نشیند روی بام


گاه با صد میل  می افتد به دام

عشق گاهی  سر به روی شانه ای


اشک ریز آخر  افسانه ای

www.kocholo.org * سایت عاشقانه کوچولو

عشق گاهی  یک بغل دلواپسی


عطر مستی ساز  شب بو اطلسی

عشق گاهی هم حکایت می کند


از جدایی ها شکایت می کند

عشق گاهی نو بهاری  گاه پاییزی سرخ زرد!


گاه لبخندی به لب های تو  گاهی کوه درد

عشق گاهی  دست لرزان تو می گیرد  درون دست خویش


گاه مکتوب تورا ناخوانده می داند زپیش

عشق گاهی راز پروانه است  پیرامون شمع


گاه حس اوج تنهاییست در انبوه جمع

www.kocholo.org * سایت عاشقانه کوچولو

عشق گاهی  بوی یاس رازقی


ساقدوش خانه ی  بن بست یاد مادری

عشق گاهی هم خجالت می کشد


دستمال تر به پیشانی عالم می کشد

عشق گاهی  ناقه ی اندیشه ها را  پی کند


هفت منزل را  تا رسیدن بی صبوری طی کند

عشق گاهی هم نجاتت می دهد


سیب در دستی و صاحبخانه راهت می دهد

عشق گاهی در عصا پنهان شود


گاه بر آتش  گلستان می شود

www.kocholo.org * سایت عاشقانه کوچولو

عشق گاه  رود را خواهد شکافت


فتنه ی نمرودیان زو رنگ باخت

عشق گاهی خارج از  ادراک هاست


طعنه ی لولاک  بر افلاک هاست

عشق گاهی  استخوانی در گلوست


زخم مسماریست  در پهلوی دوست

عشق گاهی ذکر محبوب است  بر نی های تیز


گاه در چشمان مشکی  اشک ریز

عشق گاهی خاطر فرهاد و شیرین می کند


گاه میل لیلی اش  با جام مجنون می کند

www.kocholo.org * سایت عاشقانه کوچولو

عشق گاهی تاری یک آه بر آیینه ای


حسرت نا دیدن معشوق در آدینه ای

عشق گاهی موج دریا می شود


گاه با ساحل هم آوا می شود

عشق گاهی  چاه را منزل کند


یوسفین دل را  مطاع دل کند

عشق گاهی هم به خون آغشته شد


با شقایق ها نشست و  هم نشین لاله شد


عشق گاهی  در فنا معنا شود


واژگان دفتر  کشف و تمناها شود


عشق را گو  هرچه  می خواهد شود


با تو اما  عشق  پیدا می شود


بی تو اما عشق کی معنا شود؟



:: بازدید از این مطلب : 365
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

 


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <

 

 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <


 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <

 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <

 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <

 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <

 

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <




:: بازدید از این مطلب : 347
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا
ctpg1nswpd9akrifxqp3.jpg
36rkt3ejuz8tmys1dx6h.jpg
ovsrafi14s1dzvileuj.jpg
4e708z5h7xxxqimaa4o.jpg
1fj1da7pr8ku7qw3xcos.jpg
5kirs6xk1nc6u516ltnu.jpg
p7c9k6hrflfsxkttxa.jpg
6kkuaylki95oiceeydbq.jpg
s2iwbxcaciju8sm030b.jpg 


:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا




















__________________




















__________________




















__________________




















__________________




















__________________






















__________________




















__________________



 



:: بازدید از این مطلب : 365
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا




















__________________





:: بازدید از این مطلب : 392
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

مگه این گناه من نیست که نگاهتو ندیدم

که تو رو شکستم اما التماساتو شنیدم

 

منی که پیشت نموندم دلتو هر جا سوزوندم

رفتمو تنهات گذاشتم اما خیلی پشیمونم

 

میدونم بی رحمی کردم دلتو خط خطی کردم

با تموم مهربونیت رفتمو نامردی کردم

 

اما حالا خیلی دیره واسه برگشتنو موندن

من باید زیر یه مشت خاک دنبال عشقم بگردم



:: بازدید از این مطلب : 286
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

 

 

زنی هنگام بیرون آمدن از خانه، سه پیرمرد با ریش های بلند سفید را دید که جلوی در نشسته اند.
زن گفت: هر چه فکر می کنم شما را نمی شناسم؛ اما باید گرسنه باشید. لطفا” بیاید تو و چیزی بخورید.
آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟
زن گفت: نه .
آنها گفتند: پس ما نمی توانیم بیاییم.
غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده است.
مرد گفت: برو به آنها بگو من خانه هستم و دعوتشان کن.
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد.
اما آنها گفتند: ما نمی توانیم باهمدیگر وارد خانه بشویم.
زن پرسید: چرا؟
یکی از پیرمردها در حالی که به دوست دیگرش اشاره می کرد، گفت: اسم این ثروت است و سپس به پیرمرد دیگر رو کرد و گفت: این یکی موفقیت و اسم من هم عشق. برو به همسرت بگو که فقط یکی از ما را برای حضور در خانه انتخاب کند.
زن رفت و آنچه اتفاق افتاده بود را تعریف کرد. شوهر خوشحال شد. گفت: چه خوب! این یه موقعیت عالیست. ثروت را دعوت می کنیم. بگذار بیاید و خانه را لبریز کند!
زن که با انتخاب شوهرش مخالف بود، گفت: عزیزم! چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟
دختر خانواده که از آن سوی خانه به حرفهای آنها گوش می داد، نزدیک آمد و پیشنهاد داد: بهتر نیست عشق را دعوت کنیم تا خانه را از وجود خود پر کند؟
شوهر به همسرش گفت: بگذار به حرف دخترمان گوش کنیم پس برو بیرون و عشق را دعوت کن.
زن بیرون رفت و به پیرمردها گفت: آن که نامش عشق است ، بیاید و مهمان ما شود. در حالی که عشق قدم زنان به سوی خانه می رفت، دو پیرمرد دیگر هم دنبال او راه افتادند. زن با تعجب به ثروت و موفقیت گفت: من فقط عشق را دعوت کردم، شما چرا می آیید؟
این بار پیرمردها با هم پاسخ دادند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت کرده بودید، دو تای دیگر بیرون می ماندند، اما شما عشق را دعوت کردید، هر کجا او برود، ما هم با او می رویم.
هر کجا عشق باشد، ثروت و موفقیت هم هست!




:: بازدید از این مطلب : 372
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”‌دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟ 
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم… چون تو خوشگلی، 
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت، 
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون:
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی،
 پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره
“عشق خام و ناقص میگه:”من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
“ولی عشق کامل و پخته میگه:”بهت نیاز دارم چون دوست دارم
“سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب
حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه.



:: بازدید از این مطلب : 336
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

يک شبي مجنون نمازش را شکست


بي وضو در کوچه ليلا نشست

 

.... 

 

عشق آن شب مست مستش کرده بود


فارغ از جام الستش کرده بود

 

....

 

سجده اي زد بر لب درگاه او


پُر ز ليلا شد دل پر آه او

 

....

 

گفت يا رب از چه خوارم کرده اي


بر صليب عشق دارم کرده اي

 

....

 

جام ليلا را به دستم داده اي


وندر اين بازي شکستم داده اي

 

....

 

نيشتر عشقش به جانم مي زني


دردم از ليلاست آنم مي زني

 

....

 

خسته ام زين عشق،دل خونم نکن


من که مجنونم تو مجنونم نکن

 

....

 

مرد اين بازيچه ديگر نيستم


اين تو و ليلاي تو... من نيستم

 

....

 

گفت اي ديوانه ليلايت منم


در رگ پنهان و پيدايت منم

 

....

سالها با جور ليلا ساختي


من کنارت بودم و نشناختي



:: بازدید از این مطلب : 372
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

كارت پستال هاي عاشقانه...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

تا لود شدن عكس منتظر بمانيد... در صورتي كه عكس لود نشد؛ بر روي عكس راست كليك كرده و گزينه ي show picture را انتخاب كنيد...

اميدوارم خوشتون اومده باشه...

نظر يادتون نره لطفا...



:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا



http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-11.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-17.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-16.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-14.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-13.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-2.gif




http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-12.gif

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-4.gif

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-7.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-3.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-31.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-28.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-24.gif



http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-22.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-21.gif

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-19.gif

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-20.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-27.gif



http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-30.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-26.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-5.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-33.gif


http://www.napic.org/picture/napic/napic/2010/10/LoveGif_napic-1.gif



:: بازدید از این مطلب : 733
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net



:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

دخترا همه از دم بچه اند                                  از این پسرا هم کمترند

دخترا همشون پز بیخود می دهند                     از اون سمندون هم زشت ترند

نمی خوام بگم دخترا از جنس چی اند               فقط میگم مثل ام پي تري فشرده اند

دخترا فقط تو قكر آرايش و پولن                          پسرا تو فکر آب نونن



:: بازدید از این مطلب : 444
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

یه دختر 18 ساله:به قول خودش انقدر خواستگار داره که نمی دونه کدومش رو انتخاب کنه فعلا قصد ازدواج نداره می خواد درس بخونه

دختر 22 ساله : او یک شاهزاده با یک قصر می خواد ادعا می کنه که خیلی واقع بینه ولی ؟؟؟؟؟مرد ایده آل او باید پول دار  خوش قیافه مشهور همیشه در حسابش پول به اندازه کافی باشه وسخاوت مند او بايد شوخ طبع، ورزشكار، شيك پوش، رمانتيك و شـنونده خوبي باشد. بله خصوصيات و صفات آن مرد بسيار طولاني است. دخـتر مـردي را ميخواهد كه او را بپرستد و او را با گذاشتن گلها، هدايا و دادن وعده عشق ابدي و جاويدان تـبديل به الهه گرداند.

دختر 32 ساله: کم کم داره بوی ترشی می یاد دیگه فقط یه مرد خوب می خواد لازم نیست ورزشکار و خوش تیپ و.. باشه یه کار خوب با حقوق مکفی خونه ماشین و حساب بانکی داشته باشه و غذاهایی که دختر درست می کنه رو تحمل کنه کافیه

دختر 42 ساله :تنها یه مرد می خواد (بیچاره ترشید )یه مرد معمولی که ستاره سینما نباشه ورزشکار نباشه اگه یه شکم گنده هم داشت عیب نداره کچل هم بود عیبی نداره فقط یه شوهر باشه

دختر 52 ساله: او فقط  مي خواهد... هر چی بود باشه دختر باید خیلی شانس بیاره که مردش انقدر ترسناک نباشه که نوه هاش رو بترسونه راه توالت رو هنوز به یاد داشته باشه دندون مصنوعی هاش رو یادش باشه کجا گذاشته

دختر 72 ساله: تعجب نکنید بعضی دخترا تا این سن هم عمر می کنن ولی مطمئن نیستم مردمورد علاقش هنوز نفس بکشه

 



:: بازدید از این مطلب : 394
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

چندتا جوك با حال البته علیه خانوما!!!

بخونین حال كنین...

 


دو راه برای خانم مهندس شدن هست:

۱٫اینقدر درس بخونی تا خانم مهندس شی.

۲٫ یه شوهر مهندس پیدا کنی !!!

 


بیشتر مردها آرزوی بزرگ دارند ، اول داشتن خونه ، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه!!

 


کابینه زندگی مشترک:

زن=وزیر سلب آسایش ، شوهر= وزیر کار ، مادر زن= وزیرجنگ ، مادر شوهر=وزیر

شلوغی ، خواهر زن= جاسوس دو جانبه ، خواهر شوهر= وزیراطلاعات و بازرسی

پدر زن= وزیر ارشاد ، پدر شوهر= رئیس تشخیص مصلحت !

 


سریع ترین دوربین جهان اختراع شد . این دوربین می تونه از خانوم ها در لحظه ای که

دهانشون بسته است عکس بگیره !

 


مثل چینی :اگر میخواهی برای یک روز معذب باشی مهمانی کن و اگر می خواهی برای یک

سال معذب باشی پرنده نگاهدار و اگر می خواهی مادام العمر معذب باشی زن بگیر !!!


همیشه عکس همسرت رو تو کیفت بزار تا هر وقت مشکل بزرگی واست پیش اومد

به عکسش نگاه کنیو بدونی مشکل بزرگتری هم داری !!

.

.

.

 

زن مثل ویروس میمونه اگه وارد زندگیت بشه

:۱-جیبهاتو serch میکنه.

۲-پول(…)و موبایلتوscan

3-خوشیهاتو cancel

4-آخرش هم مخت هنگ میکنه !!!

* * * * اس ام اس ضد دختر * * * *

 

اسپانیایی ها میگن :

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است !

ایتالیایی ها میگن:

عشق یعنی ترس از دست دادن تو !

ایرانی ها میگن :

“عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!!

 


ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد ، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد

آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین !!!

 


گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی!

گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود !

 


بقیه تو ادامه ی مطلب...

اقایان: کاش زن گرفتن مثل ایرانسل بود یکی میگرفتی یکی هم جایزه میدادند

 


خداوند زمین را آفرید و گفت :

به به چه زیباست.سپس مرد را آفرید و گفت : جانمی این دیگه آخرشه !

و بعد هم زن را آفرید و با کمی اخم گفت : اشکالی نداره آرایش میکنه !!!

 


زنان را نباشد به جز یک هنر نشینند و زایند شیران نر !

 


مژده به آقایان :

پژو ۴۰۵ بدون ایر بگ ، بدون کمربندایمنی ، آماده آتش سوزی بدون دلیل !

دوگانه سوز و آماده انفجار ، بهترین هدیه برای همسر دلبندتان !!!

 


هر زنی دو مرد را دوست دارد !

یکی ساخته تخیلات اوست ! و دیگری هنوز به دنیا نیامده !!!

 


زن به مرد :

عزیزم تو از چیه من بیشتر خوشت میآد ؟

از اخلاق خوبم یا از بدن خوش فرمم !؟

مرد : از هیچکدوم عزیزم ! من از اعتماد به نفست خوشم میاد !!!

 


زن به شوهر :

می خوای دفتر یادداشتت باشم تا همیشه همراهت باشم ؟

مرد :

عزیزم سر رسیدم باش تا هر سال عوضت کنم !

 


یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش

اما یک مرد دانا به یه زن میگه:

نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی !!!

 


قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و

اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود

هواپیمای بعدی دارد !!!

 


تشخیص دختر ایرانی :

هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست !

موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره !

وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند!

تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است!

تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند!

 


زنها دو وقت گریه می کنن :

۱٫ وقتی فریب می خورن !

۲٫ وقتی می خوان فریب بدن!!

 


مرد عاشق تا وقتی ازدواج نکرده نا تمام است وقتی که ازدواج کرد کارش تمام است!

 


دختر:موجودی است که:

وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!!

وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!!

وقتی غمگین است آه میکشد

وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد

وقتی بدش می آید میگوید ویشششش .

وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.

همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق

پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند !

از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!!

 


مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه،

دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه

ولی مهم تر از همه اینه که این ۳ تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن !!!



:: بازدید از این مطلب : 393
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا



:: بازدید از این مطلب : 434
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

درضمن همین جا اگر کسی فکر می کند توهینی به اوشده است همین جا میگم از قصد گفتم که ناراحت بشی

1



:: بازدید از این مطلب : 385
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا


عشق واقعی هیچ وقت نمیمیره

 

این هوس است که کمتر و کمتر میشه واز بین میره

 

عشق خام وناقص میگه من دوست دارم چون بهت نیاز دارم

 

ولی عشق کامل و پخته میگه بهت نیاز دارم چون دوست دارم

 

سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی توزندگیت وارد بشه

اما قلب حکم میکنه که چه شخصی در قلبت بمونه.



:: بازدید از این مطلب : 451
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

1000بار900جمله ی عاشقانه را در 800 جای مختلف به 700 زبان و با 600 شکل پیش 500نفر طرح کردم و400 تای آن ها 300 جمله را به 200 زبان در 100 برگ ترجمه کردند90 تای آن ها را در 80 روز  روزی 70 دفعه برای خودم نوشتم60 تای آن ها را آموختم50 بار  40روز  روزی 30 دفعه تکرار کردم 20 بار  10 سوال به مدت 9 روز تکرار کردم به 8 سوال  7بار  6جواب دادم در فاصله ی5روز دارای 4بار  3جا در مدت 2 روز تو را دیدم و عاشقانه نگاهت کردم تا روزی برسد که من یک بار بگویم دوستت دارم

 

 

               



:: بازدید از این مطلب : 400
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

                                               

 

 

 

عشق را دوست دارم
اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نمیدم که می خندومت ولی می تونم باهات گریه کنم اگه یه روز نخواستی به حرفهام گوش بدی خبرم کن........قول می دم که خیلی ساکت باشم اگه یه روز خواستی در بری بازم خبرم کن......قول نمی دم که ازت بخوام وایسی اما میتونم باهات بدوم اما.....................اگه یه روز سراغم رو گرفتیو خبری نشد..........سریع به دیدنم بیا حتمآ بهت احتیاج دارم

 

 

 

                                                 

 

 

یک

 

 پنجره برای دیدن


 

یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن


 

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی


 

در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد


 

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ


 

یک پنجره که دست های کوچک تنهایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی را


 

از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم


 

سرشار می کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد


 

و می شود از آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا


 

خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد


 

یک پنجره برای من کافیســــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت


 

*ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ـــــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*


 

*ــــــــــــــــــــــــــــــ*ــــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ*


 

*ـــــــــــــــــــــــــ *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــ*


 

*ـــــــــــــــــــــــــ*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــــــــ*


 

*ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ*


 

*ـــــــــــــــــــــ*ــــــــــــــــــــ*


 

*ـــــــــــــــــــــــــــــ*


 

*ــــــــــــــــ*


 

*ــــــ*


 

*

 

 

 

                                            




:: بازدید از این مطلب : 475
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه که همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر ت. صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیز میرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه تنها نیستم
حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل بستم...حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پر از اشکهای گرم عاشقونه ...



:: بازدید از این مطلب : 366
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.

روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.



:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

آدمی دو قلب دارد قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر.
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد
همان که گاهی می شکند
گاهی می گیرد و گاهی می سوزد
گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست می رود
...

با این دل است که عاشق می شویم
با این دل است که دعا می کنیم
با همین دل است که نفرین می کنیم
و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم
...


اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم
.
این قلب اما در سینه جا نمی شود
و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد
این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد
سیاه و سنگ هم نمی شود
از دست هم نمی رود


زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند
بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد

این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند
وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد
وقتی تو می رنجی او می بخشد...

این قلب کار خودش را می کند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی


و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند

 

                                                        




:: بازدید از این مطلب : 311
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد  که زیباترین قلب را در آن  شهر دارد. جمعیت زیادی گرد آمدند. قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده بود. پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده اند. مرد جوان   در کمال افتخار ... با صدایی بلند تر به تعریف از قلب خود پرداخت. ناگهان پیرمردی جلوی جمعیت آمد و گفت: « اما قلب  تو به زیبایی قلب من نیست.»

 

مرد جوان  و  بقیه ی  جمعیت به قلب پیرمرد نگاه کردند. قلب او با قدرت تمام می تپید. قسمت هایی از قلب او  برداشته شده  و  تکه هایی  جایگزین  آنها شده  بود.  اما آنها بدرستی جاهای خالی را پر نکرده بودند و گوشه هایی دندانه دندانه در قلب او دیده می شد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکه ای آنها را پر نکرده بود. مردم با نگاهی خیره به او می نگریستند  و  با خود فکر می کردند این پیرمرد چطور ادعا می کند که قلب زیباتری دارد.

 

مرد جوان به قلب پیرمرد  اشاره  کرد  و  با خنده  گفت : « تو حتما شوخی می کنی...قلبت را با قلب من مقایسه کن. قلب تو تنها مشتی زخم و خراش و بریدگی است.»

 

پیرمرد گفت:« درست است قلب تو سالم  به نظر  می رسد  اما من هرگز قلبم  را  با قلب تو  عوض نمی کنم. می دانی؟ هر کدام از این زخم ها نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده ام. من بخشی از قلبم را جدا کرده ام و به او بخشیده ام.  گاهی او  هم  بخشی از قلب خود را به من داده که به جای آن تکه ی بخشیده شده قرار دادم. اما چون این تکه ها مثل هم نبوده اند  گوشه هایی دندانه دندانه در قلبم دارم که برایم عزیزند. چرا که یادآور عشق میان دو انسان هستند.

 

بعضی وقتها بخشی از قلبم را به کسانی  بخشیده ام  اما  آنها چیزی از قلب خود به من نداده اند. اینها همین شیارهای عمیق هستند. گرچه دردآورند اما یادآور عشقی هستند که داشته ام. امیدوارم که آنها نیز روزی بازگردند و این شیار های عمیق را با تکه ای که من در انتظارش بوده ام پر کنند...حالا می بینی که زیبایی واقعی چیست؟»

 

مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد. در حالی که اشک از گونه هایش سرازیر بود به سمت پیرمرد رفت. از قلب جوان و سالم خود تکه ای بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیرمرد تقدیم کرد. پیرمرد آن را گرفت و در قلبش جای داد و  بخشی  از  قلب  پیر و زخمی  خود را جای  زخم قلب مرد جوان گذاشت.  مرد جوان به قلبش نگاه کرد.

دیگر سالم نبود .... اما از همیشه زیباتر بود. عشق از قلب پیرمرد به قلب او نفوذ کرده بود.



:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است .

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
ا
ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….

دوستت دارم
تا اخرین نفس عزیزم.



:: بازدید از این مطلب : 360
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

مفهوم عشق به طور کلی عبارتست از هر گونه سعی و کوشش برای رسیدن به خوبی و سعادت که بالاترین هدف است . اما در مورد کسانیکه از راههای گوناگون مثل تحصیل ، پول ، ورزش،فلسفه و ... بدنبال این هدف میروند کلمه عشق بکاربرده نمیشود و کسی اینگونه افراد را عاشق نمیداند و فقط در مورد عده معدودی که از راه مخصوصی بدنبال آن هستند نام کلی عشق بکار برده میشود.
بعضیها میگویند : کسانیکه در جستجوی نیمه دیگر خود هستند عاشق میباشند اما هدف عشق نه نیمه است و نه تمامی ، اگر این نیمه و تمام در عین حال خوب نباشد ، مگر نه اینست که مردم با رضا و رغبت به بریدن دست و پای خود تن در میدهند وقتیکه این دست و پا که اعضای بدن هستند فاسد و مضر شده باشند . پس صحیح نیست که بگوییم هر کسی در جستجوی آن چیزیست که متعلق به خودش میباشد مگر اینکه در عین حال معتقد باشیم که فقط خوبی است که متعلق به ما و خویش ماست . بنابراین آنچه مردم دوستش دارند جزخوب چیزی دیگر نمیباشد و بشر میخواهد برای همیشه مالک خوبی باشد و آنرا بدست آورد ، بطور خلاصه عشق عبارتست از اشتیاق به دارا شدن خوبی برای همیشه ، برای ابدی شدن عشق باید زیبایی و خوبی را تولید کرد خواه جسما" و خواه روحا" بنابر این بشر بدنبال زیبایی میگردد تا بتواند در او تولید کند و ابتدا فریفته زیبایی ظاهری میشود و فقط به یک زیبا دل میبندد و ازین دلبستگی افکار و اندیشه های زیبایی در او بوجود میاید و سپس متوجه میشود که زیبایی ظاهری یک فرد با دیگری یکیست وبنابراین اگر قرار باشد که بدنبال ظاهر باشد علت ندارد که یکی را بر دیگری ترجیح دهد و با این دریافت عاشق تمام کسانیکه زیبا هستند میشود ودیگر عاشق 1 نفر نیست ، زیرا یکی در نظر او کوچک و بی معنی جلوه میکند ، سپس متوجه زیبایی روح میشود و آنرا بمراتب بالاتر از زیبایی بدن خواهد شمرد. در این مرحله اگر کسی پیدا شود که روحی زیبا در عین به بهره بودن از زیبایی جسم داشته باشد دل در او خواهد بست و دائم متوجه افکارش میشود و بدین ترتیب به مرحله ای خواهد رسید که زیبایی عوالم معنوی و کوششهای اخلاقی را روءیت میکند . کسیکه زیبایی را طی این مراحل تجربه کند به زیبایی همیشگی و مطلق خواهد رسید و به اعتقاد افلاطون عشق رهبریست که ما را به سمت این زیبایی هدایت میکند و ازین جهت قابل ستایش است



:: بازدید از این مطلب : 290
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 


 


 




:: بازدید از این مطلب : 461
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان



:: بازدید از این مطلب : 464
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسی های شبانه
می خورد بر مرد تنها
می چکد بر فرش خانه

باز می آید صدای چک چک غم
باز ماتم

 

 

من به پشت شیشه تنهایی افتاده
نمی دانم ، نمی فهمم
کجای قطره های بی کسی زیباست

 

 

نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند
که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد
کجای ذلتش زیباست
نمی فهمم

 

 

کجای اشک یک بابا
که سقفی از گِل و آهن به زور چکمه باران
به روی همسرو پروانه های مرده اش آرام باریده
کجایش بوی عشق و عاشقی دارد
نمی دانم

 

 

نمی دانم چرا مردم نمی دانند
که باران عشق تنها نیست
صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست
کجای مرگ ما زیباست
نمی فهمم

 

 

یاد آرم روز باران را

 

یاد آرم مادرم در کنج باران مرد
کودکی ده ساله بودم
می دویدم زیر باران ، از برای نان

 

مادرم افتاد
مادرم در کوچه های پست شهر آرام جان می داد
فقط من بودم و باران و گِل های خیابان بود
نمی دانم
کجــــای این لجـــــن زیباست

 

 

بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
که باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالا دست
و آن باران که عشق دارد فقط جاریست برای عاشقان مست

 

و باران من و تو درد و غم دارد
خدا هم خوب می داند
که این عدل زمینی ، عدل کم دارد

http://painofsilence.persiangig.com/image/%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D9%85%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%AF.bmp

 



:: بازدید از این مطلب : 371
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

 

 

درحال حاضر بازيگران وسونگ ايل گوك مشغول بازي هستند.

سونگ براي به تصوير كشيدن نقش پليس پارك و بيرون آوردن نقشش مجبور شده تا روزانه پياده روي كنه

وخيلي تمرين ميكنه و براي عكسبرداري پوستر جديد آماده مي شه

اين رويداد يه ملت هست كه به تصويركشيده مي شه و براي اولين بار هست و سونگ هميشه با لبخند به روي لب به كارش ادامه داده و درصحنه ها ظاهر شده ودر تعقيب وگريز حتي در آب وهواي سرد و درحال تيراندازي با وضعيت فيزيكي فوق العاده اش

سونگ گفته باانرژي خستگي ناپذير به كارم ادامه ميدم بخصوص درتيراندازي

بخشي ازداستان هم درمورد بوي بد آب هست...كه شايد داستان اينجوري شروع بشه

شخصيت هاي مختلفي رو مي خواد نشون بده و پليس جمهوري كره هم همه جوره پشتيبانشون بوده وهست با تحقيقاتي كه انجام داده و تونسته اين رويداد رو پوشش بدن البته با همكاري ايالات متحده... پخش قسمت اول در7مارس

 



:: بازدید از این مطلب : 419
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

   

 

 

 



               

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 511
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا


   한국 송일국


 *ღ* songilgook *ღ*

 한국 송일국

 



:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا
 

 

           

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 493
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

  •  

ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!!

_____________________________________________________________


ترکه با چند تا رشتیه نشسته بودن داشتن جوک می گفتن، رشتیا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌تا میاد بگه: یه روز رشتیه... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه رشتیه... میپرن وسط حرفش، نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میرفته با سر میخوره زمین! همه رشتیا میخندن بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن رشتی بوده


_____________________________________________________________


ترکه داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" ترکه همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یه دونه دوتام نیستن !!!!


_____________________________________________________________


تو مجلس حاج منصور چراقارو خاموش کرده بودنو لخت شده بودن سینه میزدن حاج منصور میگه که خوب چراغارو روشن کنید ترکه داد میزنه : جون مادرت صبر کن شورتمو دزدیدن


_____________________________________________________________


ترکه توی پارک یه دختره رو میبینه و خیلی باهاش حال می‌کنه. میره جلو میگه: خانوم ببخشین، اسم شما چیه؟ دختره با عشوه جواب میده: عطر گل یاس، اسمم ثریاس! بعد از ترکه میپرسه: اسم شما چیه؟ ترکه یه فکری میکنه، با ادا میگه: بوی گوز خر، اسمم گضنفر


_____________________________________________________________


ترکه زنگ میزنه بهشت زهرا و از اپراتور میپرسه : آقا این درسته که میگن شهیدان زنده اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اپراتوره میگه بعله قربان.........بعدش ترکه میگه : پس قربونت این اصغر آقای ما رو صدا کن کارش دارم


_____________________________________________________________


رفیق ترکه بهش میگه: غضنفر بیا بریم یک دست پینگ‌پنگ بزنیم... ترکه میگه: ول کن بابا، پینگ‌پنگ هم شد فوتبال؟


_____________________________________________________________


یه ترکه میره حموم دوش حموم رو میبینه میگه :گوشت چرخ شده دیده بودیم اب چرخ شده ندیده بودیم


_____________________________________________________________


یه ترکه میوفته تو آب رشتیه مبینه میگه اوووو خرماهی


_____________________________________________________________


زن غضنفر گم شده بود، با برادرش رفتند کلانتری. افسر نگهبان گفت: مشخصات زنت چیه؟ غضنفر گفت: زن من خیلی خوشگله، موهاش بوره، چشماش سبزه، قدش بلنده... برادر غضنفر بهش گفت: چرا دروغ می‏گی؟ ربابه کجا موهاش بوره و چشماش سبزه؟ غضنفر گفت: ساکت باش! بذار حالا که می‏خوان پیدا کنن، یه دونه خوبشو پیدا کنن


_____________________________________________________________


یه روز یه ترکه می زنه باباش و میکشه، بعد بهش میگن چرا باباتو کشتی؟؟؟ میگه آخه این روزهای آخر به چشم بد به مادرم نگاه می کرد


_____________________________________________________________


به یه ترکه میگن : خبر داری غضنفر موبایل گرفته ؟؟؟ ترکه میگه : اِِ ..بیچاره.... از ایدز هم بدتره ؟؟؟؟؟؟


_____________________________________________________________


یه بار دوتا ترک سوار پژو میشن ... یکی شون میگه : آی راننده ، یه نوار بذارتو پخش حال کنیم .. رانندهه میگه : نوارا تو داشبورده ، قربونت خودت یکی وردا بذار .... ترکه داشبورد رو باز میکنه هی نوارا رو زیرورو میکنه ،اخر یه نوار ویدئوپیدا میکنه ..بعدم با زور ترکیش فشارش میده توضبط .... دوستش که میبینه اینجوری میکنه یه پس گردنی بهش میزنه میگه : آخه خره ،توچقدر ترکی !!!! این نواره واسه تریلیه نه پژو


_____________________________________________________________


ترکه می خواسته بره شکار خرگوش .ازش می پرسن چه جوری میخوای خرگوش شکار کنی.می گه کاری نداره می ری پشت درخت صدای هویج در می یاری


_____________________________________________________________


به ترکه میگن حال ساده رو تعریف کن میگه : لب


_____________________________________________________________


آبادانیه نشسته بوده وسط صحرا، داشته فکر میکرده. بعد یک مدت یک آبادانیه دیگه میاد، بهش میگه: ولک برو یکم اونورتر، جا باز شه ماهم بشینم


_____________________________________________________________


قزوینیه دم غروب میگذاره دنبال یک چاقال اساسی... پسره هم تا میفهمه قزوینیه دنبالشه، سرعتشو زیاد میکنه و میپیچه تو کوچه‌-پس‌کوچه. خلاصه ازین کوچه به اون کوچه.. تا آخر تو یک کوچه بن‌بست گیر میافته. وقتی میبینه گیر افتاده و قزوینیه هم داره با لبخندی بر لب میاد جلو، دهنشو وا میکنه، با همة وجود داد میزنه: کـــمـــــک!! قزوینیه میگه: بالام جان بیخود شلوغ نکن، اینجا اگه کسی هم بیاد کمک، میاد کمک من


_____________________________________________________________


لره داشته تو لس‌آنجلس قدم میزده، یهو داریوش رو میبینه، بدو بدو میره جلو، میگه: سلام آقا داریوش! داریوش میگه: سلام هموطن! لره کف میکنه، میگه: اوووف! عجب کیفیتی!!!


_____________________________________________________________


بابای ترکه تو مستراح سکته میکنه و مرحوم میشه. ازون به بعد، ترکه تا میرفته تو توالت یهو حالش خراب میشده و های‌های میزده زیر گره. بعد از دو سه ماه، آخر یکی از رفیقاش شاکی میشه، بهش میگه: مرد مومن، آخه مگه توالت هم جای گریه کردنه؟! ترکه با بغض میگه: آخه اینجا بوی بابامو میده


_____________________________________________________________


ترکه تو روزنامه یک آگهی استخدام میبینه که: به یک مهندس کامپیوتر مجرب و باسابقه نیازمندیم. خلاصه فرداش کت شلوار میپوشه و اساساً تیپ میزنه و پامیشه میره واسه مصاحبه. اونجا یارو ازش میپرسه: شما مدرکتون از کدوم دانشگاهه؟ ترکه میگه: ایلده من مدرک ندارم که! یارو تعجب میکنه، میگه: پس حتماٌ سابقة کارتون زیاده... قبلاٌ تو کدوم شرکت کار میکردین؟ ترکه میگه: والله من شرکت مرکت بیل‌میرم! پدر مرحومم یک سوپرمارکت داشت، منم همونجا کار میکنم!! یارو شاکی میشه، میگه: مردک! تو اصلاٌ بلدی کامپیوتر رو روشن کنی؟! ترکه میگه: والله نه!! مرده قاط میزنه، میپرسه: پس اومدی اینجا چه غلطی بکنی؟! ترکه میگه: ایلده من فقط اومدم بگم که دور من یکی رو باید خط بکشید


بابای ترکه میمیره، مجلس ختمش رفیقای ترکه همه میان بهش تسلیت میگن. ترکه خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران میکنم !!


_____________________________________________________________


از ترکه میپرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم... اونم نه
_____________________________________________________________


ترکه تو مسابقة دو دوپینگ میکنه، ازقضا آخر میشه! رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟میگه: آخه نمیخواستم بهم مشکوک شن


_____________________________________________________________


از زن رشتیه میپرسن: شما موقع عشقبازی با شوهرتون صحبت میکنید؟ میگه: اگه زنگ بزنه، خوب آره
_____________________________________________________________


یه دکتر ترک به مریضش 2 جور قرص میده میگه: یکیشو یه ربع قبل از خواب میخوری یکیشو یه ربع قبل از بیداری


_____________________________________________________________


ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده


_____________________________________________________________


به یه ترکه میگن: « برو یک روزنامة کیهان یا اطلاعات بخر » بعد ازیک ساعت دیدند ترکه سر یک خر را گرفته و با خود می آورد. با تعجب پرسیدند: تو رفتی کیهان بخری این چیه؟ گفت:ـ راستش کیهان و اطلاعات نبود، منم « همشهری» خریدم
_____________________________________________________________


ترکه ساعت سه نصفه شب مست و پاتیل میرسه در خونه، هرکار میکرده نمیتونسته کلید رو بکنه تو قفل در. خلاصه اونقدر سر و صدا میکنه تا زنش بیدار میشه، ازون بالا داد میزنه: اصغر اقا کلید بندازم؟! ترکه میگه: نه بابا کلید دارم، سوراخ بنداز
_____________________________________________________________


یک شب تلوزبون فیلم سینمایی گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلوزیون رو خاموش میکنند، میرن میخواب
_____________________________________________________________


یه بابایی به بچه اش شنای قورباغه یاد میداده، بچه هه یاد نمیگرفته، میره یه قورباغه میگیره میندازه تو حوض به بچه هه میگه خوب نیگا کن یاد بگیر، اما از بخت بد قورباغه هه کرال شنا میکرد


_____________________________________________________________


ترکه یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره


_____________________________________________________________


ترکه رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه میکردن، دادستان میگه: سنگدل! تو وقتی داشتی زنت رو میکشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی؟! ترکه میگه: نه والله! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد مگه میذاشت ما چیزی بشنویم؟


_____________________________________________________________


یک روز یه ترکه داشته توی یه کوچه دنده عقب میرفته ازش میپرسن چرا عقبی میری؟ میگه شاید ته کوچه جای دور زدن نداشته باشه چند دقیقه بعد میبینن یارو بازم از تو کوچه عقبی داره میاد میگن چرا باز داره عفبی از کوچه در میایی یارو میگه اخه ته کوچه جای دور زدن داشت 


_____________________________________________________________


ترکه و اصفهانیه و قزوینیه رو میخواستن اعدام کنند. به اصفهانیه میگن: چه جور میخوای اعدامت کنیم؟ میگه: با چوبه دار. میان اعدامش کنن یه دفعه طناب دار پاره میشه. قانون اعدام هم این بوده که اگه طناب پاره شه دیگه یارو بخشیده میشده. خلاصه ولش می کنند بره پی کارش. بعد میرسن به قزوینیه. بهش میگن تو رو با چی اعدام کنیم؟ میگه با گیوتین. اینم تا میان اعدام کنن یه دفعه وسط راه گیوتین گیر میکنه و پایین نمیاد. خلاصه قزوینیه هم بخشیده میشه. نوبت ترکه میشه، ‌بهش میگن: تو دوست داری چطوری اعدام شی؟ میگه: والله طناب دارتون که پاره میشه، گیتینتون هم که خرابه،‌ مارو تیربارون کنین


_____________________________________________________________


ترکه کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن


_____________________________________________________________


ترکه رفته بوده خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه: شما خونه دارین؟ ترکه میگه: ایلده خودم که خونه ندارم... ولی بر و بچه‌ها مکان زیاد دارن!!!


_____________________________________________________________


ترکه میره پیش رفیقش، میگه: غضنفر ماتیز گرفتم. رفیقش میگه: نه بابا... از ایدز بدتره؟!!


_____________________________________________________________


ترکه میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. ترکه میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم!!! !!!


_____________________________________________________________


ترکه رفته بوده مکه. تو مراسمی که باید به شیطون سنگ بزنه، یهو سنگاش تموم میشه... اونم به جاش فحش خواهر مادر میده!


_____________________________________________________________


رفیق ترکه ازش میپرسه: غضنفر، پنجشنبه-جمعه کجا بودی؟ ترکه میگه: والله امام رضا طلبید، با بر و بچه‌ها رفتیم شمال!!


لره داروخونه داشته، یک روز جلو در مغازه بزرگ مینویسه: سوسک کش جدید رسید! خلاصه بعد یک مدت یک بابایی میاد تو میگه: ببخشید، جریان این سوسک‌کش جدید چیه؟ این خونة ما رو سوسک سر گرفته. لره میگه: این دارو خیلی جدیده و بازدهیش هم تضمینیه. شما این دارو رو میریزید تو یک قطره چکون، بعد کشیک میکشید تا سو?! 7;کها رو بگیرید. هر سوسک رو که گرفتید، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازین دارو میچکونید، بعد از یک مدت سوسکها کور میشن و خودشون از گشنگی میمیرن! یارو کف میکنه، میگه: خوب آخه اگه سوسکها رو بگیریم که همونجا درجا می‌کشیمشون! لره میره تو فکر، بعد یک مدت میگه: آره خوب، ازون راهم مِشِه


_____________________________________________________________


ترکه میمیره، باباش رضایت نمیده
_____________________________________________________________


ترکه سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته‌: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟


_____________________________________________________________


ترکه تصادف میکنه، ملت علاف میریزن دورش و شروع میکنن نظر کارشناسی دادن. بالاخره بعد یک مدت افسر راهنمایی میاد، منتها اونقدر ملت هرکدوم واسه خودشون چرت و پرت میگفتن که صدای افسره به جایی نمیرسیده. ترکه شاکی میشه، داد میزنه: ساکت.. ساکت... ایلده دیگه اینجا کسی جز جناب سروان حق گه خوردن نداره
_____________________________________________________________


ترکه رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. ترکه یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟
_____________________________________________________________


از ترکه میپرسن: میدونی USA مخفف چیه؟ میگه: یوم‌الله سیزده آبان


_____________________________________________________________


ترکه پرتقال خونی میخوره، ایدز میگیره
_____________________________________________________________


ترکه شاکی میره ثبت‌احوال، میگه: آقا این اسم من خیلی ضایست، باید حتماٌ عوضش کنم. کارمنده ازش میپرسه، مگه اسمتون چیه؟ ترکه میگه: اصغرِ ان‌چهره! کارمنده میگه: آره خوب حق دارید، باید حتماً عوضش کنید. حالا چه اسمی میخواید بگذارید؟ ترکه میگه: اکبرِ ان‌چهره
_____________________________________________________________


ترکه به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟! ترکه میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش
_____________________________________________________________


ه رشتیه میگن اعضای خانوادتو نام ببر، میگه: صاایران، امرسان، موبایل، آمریکا!! میگن: مرتیکه این چیه میگی؟! رشتیه میگه: آخه شما نمیدونی؛ صاایران دختر کوچیکمه، هر روز بهتر از دیروز! امرسان دختر بزرگمه، زیبا جادار مطمئن! موبایل خانمه، که هیچ وقت در دسترس نیست! آمریکا هم خودمم، که هیچ غلطی نمیتونم بکنم


_____________________________________________________________


ترکه دوتا دزد می‌گیره، زنگ می‌زنه به 220


_____________________________________________________________


جاهله بعد از چهل سال می‌خواسته زن بگیره،‌ میره پیشه مادرش میگه: ننه میری برام خواستگاری؟! مادرش کلی خوشحال میشه که پسرش دیگه می‌خواد دست از الواتی برداره و بره سر خونه زندگی، میگه: بعله که میرم عزیزم! خودت‌ کسی رو سراغ داری؟ جاهله میگه: کسِ خاصی رو که نه، ولی من می‌خوام عیالم عینهو ماه باشه! مادرش میگه: خودم برات آستین می‌زنم بالا،‌یک زن ی‌گیرم به خوشگلیِ ماه!‌ جاهله میگه: ‌نگرفتی ننه!‌ من می خوام عیالم عینهو ماه، شب بیاد خونه من صبح بره خونه ننش


_____________________________________________________________


یه روز از یه پایین شهری می پرسن "زن ذلیلی" یعنی چی؟ میگه: همونیه که بالا شهریها بهش میگن تفاهم  


_____________________________________________________________


یه عربه گوشش درد میکرد، میره دندونپزشکی، گیر میده به دکتر که باید گوش منو بکشی،دکتر میگه بابام جان اولا" من دندونپزشکم، ثانیا" گوش رو که نمیکشن! عربه هی اصرار میکنه تا دکتر عصبانی میشه گوش عربه رو میکنه! عربه با گوش پانسمان شده میرفته طرف خونه که رفیقش اونو میبینه و میپرسه گوش ات چی شده! عربه میگه ولک گوشم درد میکرد رفتم کشیدمش... دوستش میگه: ولک جاسم جون.. همین کارا رو میکنی که میگن عربا خرن! حداقل پر میکردیش 


_____________________________________________________________


یارو تو انتخابات کاندید میشه، بعد که رایها رو میشمرن، میبینه سه تا رای آورده. شب میره خونه، خانومش در جا یکی میخوابونه تو گوشش، میگه: میدونستم پای یک زنه دیگه هم وسطه


_____________________________________________________________


از لاشیه میپرسن: از کدوم بازیگر فوتبال خوشت میاد؟ میگه رونالدو. میپرسن: حالا چرا رونالدو؟ میگه: مگه ندیدین فردوسی‌پور هر شب میگه چــه مـــیـــــــکــنــه این رونالدو... این رو نالدو چـــه مـــیــــکــــــنـــه؟!!!


_____________________________________________________________


رشتیه میاد خونه میبینه زنش لخت خوابیده رو تخت، خلاصه طبق معمولِ جکهای رشتی(!) داد و بیداد میکنه که خانوم چرا لختی و این چه وضعیه و الخ خانومش هم طبق معمول(!!) میگه آخه هوا گرم بود! رشتیه هم قانع میشه، میگه:باشه خانم حالا حداقل برو یک لیوان آب واسه من بیار، اینقدر داد زدم گلوم گرفت. زنه میره لیوان آب رو میاره، رشتیه آب رو میخوره، میگه: سلام بر حسین. یک نفر از زیر تخت میگه: سلام از ماست اصغر آقا!!‍!


_____________________________________________________________


ترکه میره تو یخچال درو رو خودش میبنده! بهش میگن چیکار میکنی مرد مؤمن؟ میگه: ایلده میخوام ببینم این چراغش واقعاٌ خاموش میشه یا نه؟!!


_____________________________________________________________


تو خیابون تصادف میشه، یک وانت نیسان گردن کلفت میزنه به یک موتور، دو نفر ترک موتور بودن یکیشون سرش میخوره به جدول و جابه‌جا تموم میکنه، دومی فقط پاش میشکنه. خلاصه ملت جمع میشن دورشون، اون بدبختی که پاش شکسته بوده هی داد و هوار میکرده، ترکه میره جلو بهش میگه: خجالت بکش خیابون رو گذاشتی رو سرت! تو که الحمدالله چیزیت نشده، ببین اون رفیقت بنده خدا تموم کرده اما اینقدر سر و صدا نمیکنه!!


_____________________________________________________________


ترکا میان یه شعر بسازن که فارسا رو مسخره کنن، میگن: ترکا گل پسرن فارسا ترکِ خرن !!


ترکه داشته برای رفیقش تعریف می کرده که: آره نمیدونی اونقدر شرمنده شدم، اونقدر شرمنده شدم که نگو! رفیقش میگه: آخه چرا، چی شده؟ میگه: پریروز این خانوم صالحی، منشی ما، اومد تو دفترم، گفت مرخصی میخواد، من اونقدر شرمنده شدم! رفیقش میگه: بابا این که شرمندگی نداره. میگه: نه خوب صبر کن، من بهش مرخصی دادم رفت، بعد اون یکی کارمندمون اومد، اونم مرخصی میخواست، اونقدر شرمنده شدم! بعد یکی یکی همه کارمندامون اومدن مرخصی خواستن، منم به همشون مرخصی دادم، اونقدر شرمنده شدم! رفیقش میگه: بابا مرخصی دادن که شرمندگی نداره. میگه: نه آخه، بعد از یک مدت این منشیه زنگ زد، گفت امشب بیاین خونه ما، من اونقدر شرمنده شدم! من شب رفتم خونشون، دیدم خانم منشی تنهاست، با عشوه بهم گفت: من میرم تو اتاق، شما چشماتون رو ببندین من الان میام، اونقدر شرمنده شدم! بعد از یک مدت در رو باز کرد، دیدم همه کارمندا و خانوم بچه ها جمعند، برای من تولد گرفتن، من اونقدر شرمنده شدم، اونــقــدر شــرمــنده شدم که نگو! رفیقش میگه: بابا اینکه شرمندگی نداره، باید خوشحال میشدی. ترکه میگه: آخه من لخت وایستاده بودم!!!


_____________________________________________________________


ترکه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه دو نفر خیلی بود!!!
_____________________________________________________________


ترکه سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای مادرش،‌ زیر عکسه مینویسه: «سلام بر ننم،‌ بالایی منم


_____________________________________________________________


ترکه سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره. همینجور که داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه کنده میشه. عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو کشور خودم. ترکه دلش می‌سوزه، میگه باشه. یکم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یکی دست عراقیه هم کنده میشه. باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، ترکه هم میگه باشه. بعد یه ترکش دیگه میخوره پای عراقیه هم کنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز. یه دفعه ترکه تفنگ رو میذاره روشقیقه یارو میگه: هوی! فکر نکن من ترکم نمیفهمم، کم‌کم داری فرار میکنی‌ها!!!
_____________________________________________________________


ترکه میخواسته بره بهشت زهرا، ‌گل گیرش نمیاد کمپوت می‌بره!!!
_____________________________________________________________


ترکه تلویزیونشون روشن نمیشده، میزنه کانال دو، هُل میده!!!


_____________________________________________________________


یه یارو میره زیر غلطک، ترکه میره خبر مرگش رو به خانوادش بده. میره در خونشون به پسر یارو میگه: بابات چه جوری بود؟ میگه: دراز وباریک. ترکه میگه: حالا دیگه صاف وپهنه!
_____________________________________________________________


به ترکه میگن با توکیو جمله بساز، میگه: من خدیجه رو دوست دارم توکیو؟!!
_____________________________________________________________


ترکه با کُت وزیر شلواری تو خونشون نشسته بوده. ازش می‌پرسند: واسه چی تو خونه کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد! میپرسن: پس چرا دیگه زیر شلواری پوشیدی؟! میگه: خوب شاید هم نیاد!!!
_____________________________________________________________


ترکه مادر پدرشو میکشه، ازش می‌پرسن: چرا این بدبختا رو کشتی؟ میگه: بعد از چهل سال به رابطه کثیفشون پی بردم!!!


_____________________________________________________________


یک بار به یک ترکی می گن 2×2 چند میشه؟ میگه5 تا!!! میپرسن چرا 5تا؟ می گه والا علم پیشرفت کرده!!!


_____________________________________________________________


ترکه و رشتیه تو جهنم هم دیگه رو میبینن. رشتیه به ترکه میگه: تو چه جوری مردی؟ ترکه میگه: والله من از سرما مردم، تو چه جوری مردی؟ رشتیه میگه: ‌من از تعجب‌ مردم! ترکه میگه:‌ یعنی چی؟ چطوری از تعجب مردی؟! رشتیه میگه: والله من رفتم خونه، دیدم خانم لخت خوابیده رو تخت، زیر تخت رونگاه کردم هیچکی نبود، تو کمد رو نگاه کردم،‌کسی نبود، تو حموم، تو انباری، ‌تو دستشویی، خلاصه همه جا رو نگاه کردم ولی هیچکی نبود. منم از تعجب سکته کردم مردم! ترکه میگه: خاک بر سرت! تو فریزر رو هم نگاه میکردی، نه تواز تعجب میمردی، نه من از سرما!!!


_____________________________________________________________


به ترکه می گن: پشت سرت خاکیه. ترکه می گه: پس می خواستی آسفالت باشه؟  


_____________________________________________________________


ترکه وارد خونش می شه و به عیالش می گه : پرده ها رو بکش , می خوام با هم بی پرده صحبت کنیم.


_____________________________________________________________


ترکه میره دکتر، میگه: آقای دکتر به دادم برس، الان دو هفته‌است هر شب تا صبح کابوس میبینم! دکتره میپرسه: چه کابوسی می‌بینی؟ ترکه میبینه: هر شب خواب میبینم قورباغه‌ها جام‌جهانی راه انداختن، منم هرشب وامیستم داور! دکتره میگه: ای بابا، این که خیلی ناجوره. بیا برات یک دوا مینویسم، از فردا بخور خوب میشی. ترکه می‌پرسه: آقای دکتر، میشه این قرصها رو از پس فردا بخورم؟! دکتره میگه: شدنش که میشه، ولی واسه چی؟ ترکه میگه: ایلده فرداشب فیناله!!!


_____________________________________________________________


ترکه میره بقالی، میگه: حاج‌آقا سیگار نخی داری؟ یارو میگه: بعله داریم. ترکه میگه: بی‌زحمت یک بیست نخ به ما بده!! مرده کف میکنه، میگه: خوب مرد مؤمن یک بسته بگیر. ترکه میگه: نه آخه بسته بگیرم زیاد میکشم!!


_____________________________________________________________


تو قزوین دلار دو جور قیمت داره: یکی دلارایه که دست مردمه و قیمتش بالاتره، یکی هم دلاراییه که افتاده رو زمین!!


_____________________________________________________________


از لره میپرسن از چه تریپ لبی خوشت میاد؟ میگه: از لبِ جو


_____________________________________________________________


ترکه میره لباس‌فروشی، میگه: ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: قربونت دو نخ به ما بده!!!


_____________________________________________________________


رشیه زن میگیره، فردای روز ازدواجش رفقاش میان پیشش میگن: خوب تعریف کن ببینیم، چطور بود؟ رشتیه میگه: والله جای همتون خـــیــــلی خالی بود!!!


به ترک میکن با لوبیا جمله بساز میکه کوجولو بیا


_____________________________________________________________


یه روزی یه ترکه میره مسابقه قران . اما با لباس ورزشی
_____________________________________________________________


یه روز به یه ترکه میگن یه کلمه بگو که توش اب باشه.میگه "لوله"
_____________________________________________________________


یه ترکه سوار اتوبوس می شه از یه دختر ه خو شش میاد شماره اتوبوس بر میداره
_____________________________________________________________


به ترکه میگن شما ترکا همهتون اینقدر ساده اید میگه نه راه راهمون هم تو افریقا پیدا می شه
_____________________________________________________________


یه ترکه دماوندو فتح می کنه. ازش می پرسن آقا انگیزه شما از این فتح بزرگ چی بود؟ میگه والا انجیزه کی نداشتیم بار خورد رفتیم


_____________________________________________________________


ترکه میخوره به جدول میشینه حلش میکونه.
_____________________________________________________________


ترکه اسم بچش رو می زاره "مراد" می گن چرا حالا مراد. مگه آب نطلبیده مراده
_____________________________________________________________


ترکه سیاهپوش میآد اداره میگن چی شده؟ میگه بابام مرده. بهش می گن پس چرا صورتت زخمی شده؟ میگه آخه وقتی قبرش می کردم مقاومت می کرد!!!!!
_____________________________________________________________


ترکه هر کار میکنه بچش نمی خوابه بهش ژل میزنه.!!!


_____________________________________________________________


دو تا ترک تو سازمان فضائی ناسا کار میکردن . هر روز میرفتن کافی شاپ و به گارسون میگفتن قهوه ترک داری گارسون هم میگفته نخیر نداریم خلاصه چند بار این موضوع تکرار میشه تا گارسون صبرش تموم میشه یه روز که میان و میگن که قهوه ترک داری گارسون میگه بله داریم بنشینید تا براتون بیارم بعد هم میره و تو قهوه سوخت موشک میریزه میاره میزاره جلو ترکا اونها هم با به به و چه چه میخورن و میرن نصف شب تلفن یکیشون زنگ میزنه گوشی رو بر میداره میگه: ها بفرما دومی میگه : الو اوروج خودتی اولی میگه ها بیوک توئی چیکار داری دومی میگه : ببینم اوروج دور چشات قرمز نشده اولی میگه: ها چرا قرمز شده دومی میگه : ببینم شیکمت باد نچرده . اولی میگه : چرا چرا باد چرده. دومی میگه : هــی نچسی ها من سنگاپورم.


_____________________________________________________________


ترکه سوار آسانسور میشه مبینه نوشته:ظرفیت12نفر با خودش میگه :عجب بدبختیه ها!حالا11 نفر دیگه از کجا بیارم


_____________________________________________________________


به ترکه میگن اگه همه دنیارو به تو بدن چکار میکنی. میگه میفروشم میرم خارج


_____________________________________________________________


یه روز دکترا مغز یه ترکه رو میشکافن می بینن یه سیم از یه طرف سرس به یه طرف دیگه وصل شده. بعد میگن عجب تکنولوژی پیشرفته ای بعد میان سیم رو قطع میکنن ببینن چه میشه میببینن گوشهاش می افته


_____________________________________________________________


ترکه خوابش سنگین بوده، تختش میشکنه!!!


_____________________________________________________________


پسر اصفهونیه تازه رفته بوده کلاس دوم، معلمش ازش میپرسه: دو دو تا؟ پسره میگه: چهارتا. معلمه میگه: باریک‌لله.. بیا اینم چهار تا گردو جاییزت. حالا بگو ببینم، دو سه تا؟ پسره میگه: یک گونی!!


_____________________________________________________________


ترکه مادرزنش رو میبره دکتر، دکتره میپرسه: این بنده خدا چه بلایی سرش اومده؟ ترکه میگه: زهر خورده. دکتره تعجب میکنه، میپرسه: پس چرا سر و صورتش خونی مالیه؟! ترکه میگه: آخه لامصب به زبون خوش که نمیخورد!!


_____________________________________________________________


یک بنده خدایی کله‌ش عین کف دست بوده، فقط دور تا دور به عرض 5 سانت مو داشته! خلاصه این بابا میره سلمونی، یارو ازش میپرسه: چه مدلی بزنم قربان؟ میگه: دورشو کوتاه کن، وسطشم تی بکش!!!


_____________________________________________________________


ترکه میره بقالی، میگه: آقا یک نوشابه خنک بدین. یارو میگه: شرمنده، نوشابه خنک نداریم. ترکه میگه: پس بی‌زحمت یک نعلبکی هم بدین!!!


_____________________________________________________________


ترکه واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خیرات میکرده. خلاصه هرکی رد میشده، یک خرما برمیداشته و یک صلوات میفرستاده. بعد یک مدت، یک بابایی دست میکنه یک مشت خرما برمیداره، ترکه دستشو میگیره، میگه: هوووی! چه خبره؟! یک نفر آدم مرده، اتوبوس که چپ نکرده!!!


ارمنیه و ترکه و رشتیه و اصفهانیه یک عمر رفیق بودن. باری، از بخت بد، ارمنیه مرحوم میشه، باقی رفقا هم میرن تشییع جنازش. رسم این ملت هم گویا این بوده که هرکدوم از نزدیکان باید دم آخری یک پولی مینداختن تو قبر. خلاصه اول ترکه میره بالاسر قبر و کلی گریه زاری میکنه و آخر هم دست میکنه، ده تا هزاری میندازه تو قبر. بعد رشتیه میاد باز کلی آه و ناله میکنه و بعد هم دست میکنه ده تا هزاری میندازه تو قبر. آخری نوبت اصفهانیه میشه، میاد جلوی قبر کلی گریه زاری میکنه، آخرش هم با بغض میگه: شرمنده، من صبح وقت نشد برم بانک پول بگیرم. بعد یک چک سی‌هزارتومنی می‌نویسه میندازه تو قبر، بیست‌هزارتومن بقیشو برمیداره!!!


_____________________________________________________________


بچه تخسه میره پیش معلمش، میگه: خانوم میشه شما زن من بشید؟! معلمه میگه: برو بشین سر جات، من الان حوصله بچه مچه ندارم. پسره میگه: آره منم حوصله بچه ندارم... اشکال نداره، جلوگیری میکنیم!
_____________________________________________________________


یارو ترکه میشینه تو اب.میگن چرا تو اب نشستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میگه می خوام در جریان باشم!!!!!!!!!


_____________________________________________________________


روز قیامت دارن موجودات زنده رو خدا به بهشت و جهنم تقسیم میکنه خدا میگه تمام حیوانات برن بهشت ترکه سرشو پایین میندازه میره جولو در میگن کجا میری میگه خدا گفته تمام حیوانات برن بهشت میگن تو که ادمی ترکه عصبانی میشه و میگه آخ خواهر دنیا از اول دنیا ما خر بودیم اینجا که رسید آدم شدیم
_____________________________________________________________


ترکه خونش خالی میشه زنگ میزنه دوست دخترش بیاد دختره می یاد در میزنه میبینه هیچکس خونه نیست!!
_____________________________________________________________


تو نماز جمعه تبریز ملت داشتن به آمریکا و اسرائیل فحش می دادن و میگفتن کثافت, الاغ! امام جمعه میگه بانوان محترم لطفا هفته دیگه نیاین میخوایم فحش ناموسی بدیم!!!


_____________________________________________________________


یک روز یک ترک با پسرش در یک خونه رو میزنن وفرار میکنن صابخونه میاد بیرون می گه کره خر وایسا پسر میگه با با تو برو که من رو شناخت!
_____________________________________________________________


یه روز یه ترکه یه بسته 1000 تومانی پیدا می کنه میره بازار داد می زنه عکس امام 100 تومان
_____________________________________________________________


یه روز به یه ترکه می گن اسمت چیه میگه همزه اما خونه 6 کوچیک صدام می کنند
_____________________________________________________________


به ترکه میگن با شاش جمله بساز میگه رفته بودیم خونه اصغر اینا داداشاشم بودن! میگه خره شاش به معنی جیش و میگم میگه اتفاقا آبجیشم بود!!


_____________________________________________________________


یکی از یه تورک می پورسند حالت خوبه می گه: مگه تو دکتوری


_____________________________________________________________


یه روز یه ترکه دماغش میکشه بالا چشماش سبز میشه.


_____________________________________________________________


یه روز یه ترکه تو توالت میمیره روحش تو هواکش گیر میکنه


_____________________________________________________________


یه روز یه ترکه سوتین پیدا میکنه میگه اخه کلاه بچگی لاله و لادن!


_____________________________________________________________


به ترکه میگن دودوتا میگه 5تا میگن خره 4 تا میشه ترکه میگه هان از اون لحاظ می گی


_____________________________________________________________


از یه ترکه میپرسن : شما (ک)چه طور تلفظ میکنید؟ ترکه میگه:ما(ک) 4 جور تلفظ میکنیم 1.یه ک که ک تلفظ میشود مثل:کلافه 2.یه ک که چ تلفظ میشود مثل:بانچ (بانک) 3.یه ک که خ تلفظ میشود مثل:تراختور(تراکتور) 4.یه ک که اصلا" تلفظ نمیشود مثل:اقای دوه تور (اقای دکتر)


_____________________________________________________________


ترکه روی ریل راه اهن میخوابه بهش میگن چرا اینجا خوابیدی ؟ میگه میخواهم خود کشی کنم. میگن بس ان نان بربری چیه دستت؟ میگه بر فرض قطار نیامد من اینجا از گشنگی بمیرم.


_____________________________________________________________


یه ترکه تو خیابون میرفته یهو میخوره زمین برایه انکه زایه نشه تا خونشون سینه خیز میره


_____________________________________________________________


به یه ترکه میگن نظرت در مورد زلزله بم چیه : می گه والا این زلزله مشت محکمی بود به دهن آمریکا


 



:: بازدید از این مطلب : 702
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

قبلا گفتم الانم میگم که دخترا بی دلیل افریده نشدن.دخترا هم فوایدی دارن اما به اندازه ی پسرا مهم نیستن.بالاخره باید واقعیت و بپذیرن که پسرا جنسیت برترن.

 

به نظر من درختا از دخترا مفیدترن.چه برسه به پسرا.

 

واقعا شما دخترا فقط واسه ما زندگی میکنید تنها امیدتون اینه که یه پسری مثل من بهتون تیکه بندازه شما حاله ادم و بهم مبزنین.(چه زشت وچه خوشگل)

 

واقعا ما پسرا از دستتون دیوونه شدیم اخه چرا انقد تو خیابون چکه بازی و آرایش مزخرف با ماتیک سفید میزنین؟؟!

 

تمومش کنین حالمون و بهم میزنین.

 

شما دخترا چندش اورین  عین سوسک میمونین(چه زشت و چه خوشگل)




:: بازدید از این مطلب : 443
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا

 

یه روز یه رشیه زن مگیره میره به دوستاش میگه یه زن توپول سفید گرفتم برید حالشو ببرید   ببینم کدوم احمقی گفته دخترا اندیشه ی بیشتری دارن؟

اخه نه خوشگلن نه عقل دارن.فقط به درده کارای خاص میخورن.




:: بازدید از این مطلب : 480
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جواد سوباسا


SMS VALENTINE

کاش کسي تو دلمون پا نميذاشت... کاش اگه پا ميزاشت دلمون رو تنها نميذاشت... کاش اگه تنها ميذاشت رد پاش رو روي دلمون جا نميزاشت



اس ام اس ويژه روز ولنتاین

قلبمو هدیه می دم بهت . مواظبش باش . نه به خاطر اینکه قلبمه به خاطر اینکه تو توشی



اس ام اس مخصوص ولنتاین

موقعی كه می خواستمت مي ترسيدم نگات كنم،موقعي كه نگات كردم ترسيدم باهات حرف بزنم. موقعي كه باهات حرف زدم ترسيدم نازت كنم،موقعي كه نازت كردم ترسيدم عاشقت بشم حالا كه عاشقت شدم ميترسم از دستت بدم



اس ام اس ويژه روز ولنتاین

دل آدمها مثل يك جزيره دور افتادست ،اينكه كي واسه اولين بار پا به جزيره ميزاره مهم نيست مهم اون كسيه كه هيچوقت جزيره را ترك نكند



اس ام اس ويژه روز ولنتاین

اگر باران بودم انقدر مي باريدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاري به پايت مي گريستم اگر گل بودم شاخه اي از وجودم را تقديم وجود عزيزت ميکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برايت مينواختم ولي افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم




اس ام اس ويژه روز ولنتاین

عشق شايد زود تو را عاشق و دلتنگ كند اما هرگز تو را سير نمي كند. روز ولنتاینت مبارک



اس ام اس ويژه روز ولنتاین

گرتواين دنيا کسي هست که با ديدنش رنگ رخسارت عوض ميشه و قلبت ابروتو به تاراج مي بره. مهم اين نيست که اون مال تو باشه، مهم اينه که باشه. نفس بکشه، زندگي کنه و از زندگيش لذت ببره



اس ام اس ويژه روز ولنتاین

خيانت تنها اين نيست كه شب را با ديگري بگذراني ... خيانت ميتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خيانت تنها اين نيست كه دستت را در خفا در دست ديگري بگذاري ... خيانت ميتواند جاري كردن اشك بر ديدگان معصومي باشد



sms valentine


اگه تو دنيا هيچي هيچي نداشته باشي مطمئن باش سه چيز هميشه مال تو هست:خداي مهربون، فکراي قشنگ وقلب کوچيک من





sms valentine

عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه نداشتن کسي است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند و تو از او رسم محبت بياموزي


:: بازدید از این مطلب : 525
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()